به امیری گماشتن. امیر کردن. فرمانروایی دادن. حکومت دادن. تعمیل. امیر کردن کسی را و مستولی گردانیدن بر قومی: بداده ایم امارت ترا و درخور تست سپرده ایم بتو هند و مر تو راست سزا. ؟
به امیری گماشتن. امیر کردن. فرمانروایی دادن. حکومت دادن. تعمیل. امیر کردن کسی را و مستولی گردانیدن بر قومی: بداده ایم امارت ترا و درخور تست سپرده ایم بتو هند و مر تو راست سزا. ؟